shohada
پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود.
مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ نوشته شده در یکشنبه 91 آذر 26ساعت
ساعت 3:21 عصر توسط zahra| نظر
By Ashoora.ir & Night Skin